سلطانیه
سلطانیه که اینک از دوردست گنبد فیروزهایاش با ستونهای آجری جلوه بس زیبا به دشت سلطانیه داده بود نمایان می شود . وجود چمن مسطح سلطانیه سبب شده است تا مغولان پس از استقرار در این منطقه شکارگاه و بناهایی برای تفرج خود در منطقه ایجاد کنند. دشت سلطانیه سرچشمه رودخانه زنجانرود و ابهررود میباشد، این دو رودخانه پیش از قدرت گرفتن تحت الارض چمن سلطانیه در طول مسیر و درکنار شاخههای فرعی خود به نوعی باعث پدید آوردن و پایدار ساختارهای انسانی مختلفی شدهاند.
با گذشتن از روستای شکورآباد مسیر را که کمی سراشیب شده است به سمت روستای قلعه سلطانیه ادامه میدهیم و مسیر شانه خاکی جاده آسفالته سلطانیه -قیدار را به سمت سهراهی ویر-سلطانیه که تا روستای ویر از سهراهی 18کیلومتر میباشد .
از سهراهی با گذر از بند خاکی کبود گنبد میگذریم و به سمت یکی از تفرجگاههای منطقه به نام شاهبلاغی که چشمهای با آب گوارا و سرد میباشد میرویم و در مسیر جاده آسفالته با گذر از داخل روستای قیاسیه به سمت روستای ویر که آباد بودن آن به دلایلی از قبیل زمینهای کشاورزی مناسب و باغات اطراف به همراه قدمت آن که در کنار مجموعه تاریخی داشکسن میباشد به چشم پدیدار میشود.
با رسیدن به محوطه مجموعه چشمانمان از دیدن این همه زحمت که در دل کوهی کشیده شده است به حیرت میافتد و گویی انسانهای گذشته برای اینکه از خود اثری برای آیندگان به یاد گار بگذارند و یا برای به رخ کشیدن صنعت و شکوفایی تمدن دوران خود، چارهای به غیر از کندن کوه و کمر نداشتهاند. نقوش چنان دل فریب و رویایی است که تو ناخواسته به یاد تصاویری که در فیلمهای از سرزمینهای شرق آسیا دیدهای میافتی. معبد داشکسن یا همان معبد اژدها نیز چنین خاطرهای را از معابد بودایی برای تو به ارمغان میدهد و بایستی بر روی رویاها و خیالات لخت خود بنشینی و به گذشتهها بیندیشی، اثری که هنرمندان چینی به دستور سران مغول از خود در اینجا برای جهانیان به یادگار گذاشتهاند بسیار جالب و دیدنی میباشد. نکته جالب توجه در این مجموعه همرنگی سنگهای به کار رفته در بنای گنبد سلطانیه و سنگهای معبد میباشد که به رنگ سبز میباشند. دانش سنگشناسی و زمینشناسی سازندگان مجموعه را از انتخاب محل و ظرافت کندهکاریها میتوان دید که نوعی دهنکجی به آیندگان است که چگونه در دنیای آن روز و با امکانات آن زمان بناهایی به این زیبایی و منحصر به فردی را ساختهاند. تصاویر دو اژدها که به صورت قرینه روبهروی هم قرار گرفتهاند ما را متحیر میکند، گویی وظیفه آنها نگهبانی از گنبد گرانبهای فیروزهای سلطانیه میباشد که با بودن آنها رنگ افسانه به خود گرفته و نگهبانان را هرگز مجال آسودگی نخواهد بود چراکه همه در پی این نگین فیروزهاند و من در اندیشه اینکه با کدامین نرمافزار یا سیستم کامپیوتری میشود این بنا را بازسازی کرد و ماکتی از آن را در محل نسب نمود تا تفکر و اندیشه سازندگان آن را به نوعی پاس داشت که بنایشان در برابر باد و باران و یخبندان و هجوم غارتگران به میراث فرهنگی هنوز محلی است تا توریستهای علاقهمند را به سوی خود جلب کند. اینک با دیدن این مجموعه جای ان دارد که به استان خود نگاهی ژرف افکنیم و توانمندیهای جذب توریست آن را بیشتر بشناسیم و گستره این مجموعهها را با پیوستن گنبد و معبد، رختشویخانه، پلهای زنجانرود و غار کتله خور و مناظر دیگر به نظاره بنشینیم که استان ما نه تنها چیزی از اصفهان و شیراز کم ندارد بلکه در صورت مقایسه قدمت و زیبایی برخی بناها و مجموعههای استان بسیار بیشتر از آنها ست با این امید که سازمان میراث فرهنگی استان زنجان بودجهای درخور توجه جهت اسکان بازدیدکنندگان این اثر اختصاص دهد.
![]()
نظرات شما عزیزان:
|